....This Is My RoOm...

....This Is My RoOm...

....برای ورود اجازه لازم نیست....
....This Is My RoOm...

....This Is My RoOm...

....برای ورود اجازه لازم نیست....

اینجوری باشه من نمیرم

اینم از تابستون ما...تازه ب صرافت افتادیم ک زنونه بریم مسافرت..اونم کجا؟مشهدArabic Veil.نیس خیلی وقت داریم ؟!بحث سر اینه ک با قطار بریم یا هواپیما

 (عاقبته  فامیله چس داشتن)حالا افتاده توو مهر.اصلا ب فکر من نیستن.بابا جان من درسم مشکله.هی ازمون امتحان میگیرن.اینجوری باشه من نمیرم...

بستنی...پیتزا...تصادف

 سلام

دیشب شب خوبی بود مثلا.رفتیم بستنی خوردیم.یکی از بهترین بستنی فروشی های تهران.بعد رفتیم پیتزا خوردیم به چه گندگی.چایی خوردیم.بعععععععععد.چشت روز بد نبینه.داستان از اینجا شروع شدکه... 

 مامان و خالم رو فرستادیم خونه.من موندمو الی و دخترخالم .رفتیم ک دوربزنیم.ساعت چند؟؟؟از 12:30 گذشته بود.یه 206 افتاد دنبالمون.خوش تیپ و شیک بود.خلاصه اومدیم بپیچیم توو کوچه ک خوردیم ب یه ماتیز.ک سرنشیناش آقا بودن.ب روی خودمون نیاوردیم و در رفتیم.بین راه دختر خالم پرسید:بله؟مرده گفت پیاده شو.د  

گفت:وقت ندارم.ما بدو ماتیزه بدو(با ماشین البته)206 هم بین ما وول میخورد.تو اون موقعیت میخواس ش بده.خندم گرفته بود.رفتیم سریع یه جا پارک کردیم.هممون نفس نفس میزدیم.د گفت:اگه آماتیزه واقعا چیزیش  شده بود وایمیستادم.ما رو رسوند خونه.قرار شد  این یه راز بین 3 نفری مون بمونه...

بقیه کجان؟؟؟؟؟؟

  چرا توی هر وبلاگی میری یا بسته اس یا طرف ۱ساله ک آپ نکرده.وبلاگا  

 

متروکه شدن.عین  خونه های خاک خورده  .شاید واسه فیس بوکه؟؟؟؟؟ها؟؟؟؟؟بله دیگه   .عدالت را برقرارنمایید.یه سر به وب هاتونم بزنید.چه وضعشه آخه 

همینو کم داشتیم...

دیروزرفتیم بیرون.کلی تیپ زدم وخوشگل کردم.رفتیم لویزان  

بعد رفتیم شام بخوریم.اونم کی؟ساعت ۱۲نصف شب؛غذا رو که خوردیم.اومدیم بیرون.منم که کلا تو حس مو های فرق کرده بودم؛افاده  

ها طبق طبق.وقتی خواستیم سوار ماشین شیم یه جوب بینمون بود..خیلی بزرگ و پر آب بود. از الی خواستم دستمو بگیره 

دوتا پامو گذاشتم اون ورجوب یهو الی دستمو ول کردم.اون همه افاده و تیپو قیافه

و.....چی شد ؟بله افتادم تو جوب...کمرم یخ کرد. ضایع شدم رفت ضایعععع یعنی یه   

چیزی میگم  

یه چیزی میشنوی.هنوزم کمرم درد میکنه.ولی درد ضایع شدنم از درد کمرم بدتر بود.